این مطلب از وبلاگ زیر منتقل شده است با تشکر از نویسنده ی وبلاگ
http://arooz.mihanblog.com
سلام
مطالبی که واستون در این وبلاگ قرار می دهم در مورد علم عروض(وزن در شعر فارسی) است که خودم از این علم لذت کافی را می برم و امیدوارم شما هم از این لذتی که خودم دارم شما هم داشته باشید.
میدونم برای بعضی ها این علم نا اشنا است و با خواندن آن در ذهنتان یک علامت تعجب ایجاد می شود اما هدف این وبلاگ این است که علامت تعجب را در ذهنتان پاک کند و شما را با این علم شیرین آشنا سازد و امیدوارم لذت کافی را از این علم ببرید.لطفا در نظر سنجی شرکت کنید(فراموش نکنید!!!!)
وزن در شعر عبارت است: از نظمی در اصوات گفتار،مثل وزن شعر فارسی که بر مبنای کمیت هجاها یعنی نظم میان هجاهای کوتاه و بلند است.
عروض علمی است که قواعد تعیین اوزان شعر (تقطیع) و طبقه بندبی اوزان را، از نظر جنبه ی نظری و علمی به دست می دهد.(وزن شعر فارسی نوشته ی دکتر پرویز خانلری 1337ص 13)
واحد وزن:واحد وزن در شعر فارسی و بسیاری از زبان های دیگر مصراع است لذا وزن هر مصراع شعر در این زبان ها نمودار وزن مصرا ع های دیگر است، و وقتی شاعر مصراع اول را سرود به ناچار بقیه مصراع ها را در همان وزن باید بسراید.
واحد وزن در شعر عرب بیت است.
قواعد تعیین وزن
برای تعیین وزن یک شعر چهار قاعده باید در نظر گرفت:
1) درست خواندن شعر و درست نوشتن آن
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
را وقتی درست بخوانیم (طاعت آن) به صورت (طاعتان) تلفظ میشود. در تعیین وزن شعر باید خط را تا ممکن است به صورت ملفوظ نزدیک کرد این خط ،خط عروضی نام دارد.در نوشتن شعر به خط عروضی رعایت چند نکته لازم است:
1)اگر در فصیح خواندن شعر همزه ی آغاز هجا (وقتی قبل آن صامتی باشد)تلفظ نشود در خط نیز همزه را باید حذف کرد چنان که در شعر فوق (طاعت آن) با حذف حمزه به صورت (طاعتان) تلفظ می شود
2)در خط عروضی باید حرکات(مصوت های بلند) گذاشته شود(حرکاتی مانند مصوت بلند همیشه دومین حرف هجا است). کلماتی مانند (تو) (دو) به صورتی تلفظ میشوند باید نوشته شوند
3)حروفی که در خط هست اما به تلفظ در نمی آید در خط عروضی حذف میشود. مانند(خویش) که به این صورت نوشته می شود( خیش)
4)قبلا گفتیم که مصوت دومین حرف هجا است لذا حروف (و) (ا) وقتی دومین حرف هجا است مصوت هستند و دو حرف به حساب می اید به عنوان مثال (سار)
5)حرفی که به صورت مشدد تلفظ شود باید به صورت دو حرف نوشته شود مانند عزت که باید به صورت عززت نوشته شود
2) تقطیع هجایی: یعنی تجزیه ی شعر به هجا ها و ارکان عروضی و نخست تقیع هجایی می پردازیم و سپس به تقطیع به ارکان.
منظور از تقطیع هجایی مشخص کردن هجاهایی شعراعم از کوتاه،بلند و کشیده است.برای این کار ابتدا باید هجاهای شعر را به دقت جدا،و مرز هر هجا را با خط عمودی کوتاهی مشخص کرد مانن شعر زیر:
م/رن/جان/د/لم/را/ک/این/مر/غ/وح/شی
ز/با/می/ک/بر/خا/ست/مش/کل/ن/شی/ند
سپس علامت هر هجا زیر آن آورده می شود یعنی زیر:
الف)هجای دو حرفی (کوتاه) علامت u
ب)هجای سه حرفی(بلند) علامت-
ج)هجای چهار حرفی یا پنج حرفی (کشیده)-u
هجای پایانی اوزان شعر فارسی همیشه بلند است و اگر به جای آن هجای کشیده یا کوتاه بیاید حکم هجای بلند را دارد.حال شعرفوق را، علامت هر هجا را زیر آن میگذاریم:
مu/رن-/جان-/دu/لم-/را-/کu/این-/مر-/غu/وح-/شی-
زu/با-/می-/کu/بر-/خا-/ستu/مش-/کل-/ن u/شی-/ند-
3)تقطیع به ارکان:پس از تقطیع هجایی می بینیم که علامت های هجاها دارای نظم خاصی هستند،فی المثل اگر در هجاهای هر مصراع شعر فوق دقت کنیم، نظمی در آن میبینیم،نظمی تکراری (اگر تکرارنبود متناوب می گویند) به این صورت که اگرآنها را سه تا سه تا جدا کنیم در میابیم که هر مصرع از تکرار چهار بار (u--) تشکیل شده است :u/--u/--u/--u--
اگر شعر: ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود
را تقطیع هجایی کنیم به این صورت در میاید:
ای-/سا-/رu/بان-/آ-/هس-/تu/ران-/کا-/را-/مu/جا-/نم-/می-/رu/ود-
هجاهای هر مصرع شعر فوق را اگر سه تا سه تا جدا کنیم نظمی در آن نمیبینیم ولی اگر چهارتا چهار تا جدا کنیم نظم آن ها اشکار میشود، به این صورت که از تکرار چهار بار (--u--/-u--/-u--/-u-) تشکیل شده است.در جدا کردن هجاها باید دقت کافی را به کار برد زیرا اگر در جدا کردن هجاها اشتباه رخ دهد نظم شعر به هم میریزد.
حال اگر وزن شعر مرنجان دلم را که این مرغ وحشی را ببینیم متوجه می شویم که یک هجای کوتاه و دو هجای بلند چهار بار،تشکیل شده است،آسانتر این است که بگوییم از چهار بار مثلا((ت تن تن)) یا (ددم دم) درست شده است. و بگوییم شعر فوق بر وزن (ددم دم ددم دم ددم دم ددم دم )است.از طرفی چون در صرف زبان عرب همه ی کلمات را با فعل می سنجد در عروض عربی و فارسی،هم وزن هجاهای جدا شده ی هر مصراع را(که نمایانگرنظم وزن هستند) از فعل ساخته اند فی المثل(فعولن) را هم وزن(u---) آورده اند و لذا شعر فوق بر وزن(فعولن فعولن فعولن فعولن) می شود.و به جای (---) مفعولن ساخته شده است و به همین دلیل قالب های دیگر ساخته شده است.
مهم ترین ارکان عروضی فارسی 19 تاست که عبارت اند از:
الف) ارکانی که در آغاز و میان و پایان مصراع می آیند:
1) فاعلاتن= -U--
2) فاعلن= -U-
3)مفاعیلن= U---
4)فعولن= U--
5)مستفعلن= --U-
6)مفعولن= ---
7)فعلاتن= UU--
8)فعلن= UU-
9)مفاعلن= U-U-
10)مفتعلن= -UU-
11)فع لن=(فاعلن) --
ب)ارکان غیر پایانی که در آخر مصراع قرار نمی گیرند.آخرین هجای هر یک از این ارکان کوتاه است.
1)فاعلات= -U-U
2)فعلات= U-UU
مفاعیل= U--U
مستفعل= --UU
5)مفعول= --U
6)مفاعل= UU-U
ج)ارکان غیر پایانی که فقط در آخر مصراع می آیند
1)فعل= U -
2)فع= -
4) چهارمین قواعد تعیین وزن عبارت است:
اختیارات شاعری: چنان که در مثال های قبل دیدیم وزن شعر فارسی بسیار منظم و دقیق است و نظم و تساوی هجاها در مصراع یک شعر دقیقا رعایت می شود.البته شاعر در سرودن شعر اختیاراتی دارد که به ضرورت ار آنها استفاده میکنند.اختیارات شاعری بر دو گونه است زبانی و وزنی
1) اختیارات زبانی:در هر زبانی بعضی کلمات دارای دو یا احیانا چند تلفظ هستند و گوینده اختیار دارد هر کدام را که میخواهد به کار ببرد
1) امکان حذف حمزه:در فارسی اگر قبل از حمزه ی آغاز هجا،حرف صامتی بیاید،حمزه را میتوان حذف کرد مثلا کلمه ی یک هجایی( آب )که با حمزه شروع شده اگر قبل از آن صامتی (ر) بیاوریم همزه را میتوان حذف کرد.مثلا (در-/ آب-U) را بگوییم (د U/ راب-U) در شعر زیر:
در آن حال پیش آمدم دوستی
کزو مانده بر استخوان پوستی
د(U) /ران-/حا-/لU/پی-/شا-/مU/دم-/دو-/س-/تی-
هجای واژی( د)در اصل مصوت بلند بوده است که بر طبق این قاعده بر هجای کوتاه تبدیل شده است تا هجای دو مصراع یکسان و وزن درست باشد زیرا اگر (درآن) تلفظ میکرد،هجای اول مصراع اول بلند بود و حال آن که هجای اول در مصراع دوم کوتاه است
2) تغییر کمیت مصوت ها: شاعر در موارد خاصی مختار است که به ضرورت وزن شعر، مصوت کوتاه را بلند و یا مصوت بلند را کوتاه تلفظ کند
الف) بلند تلفظ کردن مصوت های کوتاه:مصوت کوتاه پایان کلمه را به ضرورت وزن می توان کشیده تلفظ کرد تا مصوت خای بلند به حساب آید.
نبینی باغبان چون گل بکارد
چه مایه غم خورده تا گل برآید
نu/بی-/نی(u)/با-/غu/بان-/چن-/گل-/ب-/کا-/رد-
چu/ما-/یu/غم-/خu/رد-/تا-/گل-/بu/را-/رد-
چنان که ملاحظه میکنید هجای سوم در دو مصراع متفاوت است، هجای سوم در مصراع اول بلند و کوتاه نمی شود اما هجای کوتاه مصراع دوم را طبق قاعده می توان بلند تلفظ کرد
ب) کوتاه تلفظ کردن مصوت های بلند:هر گاه پس از کلمات مختوم به مصوت های بلند( و) یا (ی) مصوتی بیاید شاعر اختیار دارد که مصوت های بلند (و) یا( ی) را کوتاه تلفظ کند تا کوتاه به حساب بیاید. مثال:
در چنان روز مرا آرزویی خواهد بود
آرزویی که همی داردم اکنون پژمان
در-/چU/نان-/رو-/زU/مU/را-/آ-/رU/زو(U)/یی-/خا-/هد-./بود-
آ/ر/زو/یی/ک/ه/می/دا/ر/د/مک/نون/پژ/مان
چنان چه ملاحظه می کنید هجای دهم مصراع اول بلند است که طبق قاعده کوتاه تلفظ شده است.
2) اختیارات وزنی:اختیارات زبانی فقط تسهیلاتی در تلفظ برای شاعر فراهم می کند تا به ضرورت وزن از آن استفاده کند بی آن که موجب تغییری در وزن بشود،اما اختیارات وزنی امکان تغییراتی کوچک در وزن را به شاعر می دهد.تغییراتی که گوش فارسی زبانان آنها را عیب نمی شمارند.اختیارات وزنی بر چهار گونه است:
1) بلند بودن هجا آخر مصراع:آخرین هجا آهر مصراع بلند است و شاعر می تواند به جای آن هجا کشیده کوتاه بیاورد مثلا در شعر سعدی:
سرو را مانی و لیکن سرو را رفتار نه
ماه را مانی و لیکن ماه را گفتار نیست
گر دلم از شوق تو دیوانه شد عیبش مکن
بی نقصان و زر بی عیب وگل بی خوار نیست
آخرین هجا در مصراع اول کوتاه و در مصراع دوم وچهارم کشیده است بی آنکه موجب اختلافی در وزن شود. پس در پایان مصراع فرقی میان هجا کشیده و بلند نیست و همیشه بلند به حساب می آید(در اوزان دوری همین مصداق حکم می کند)هیچ یک از شاعران میان این سه نوع هجا در پایان مصراع فرقی نمی گذارند و هجای کشیده و کوتاه را در حکم هجا بلند می گیرند اما در عروض سنتی به غلط میان هجا بلند و کشیده در پایان مصراع فرق می گذارند.
2) رکن اول بعضی از اوزان ، UU-- (فعلاتن)است :
UU/--UU/--UU/--UU- (فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن)،یا
UU /U-U-/--UU- (فعلاتن مفاعلن فعلن) وغیره.شاعر در سرودن شعر به جای UU-- (فعلاتن) اول وزن می تواند -U-- (فاعلاتن) بیاورد،یعنی هجای کوتاه اول
UU-- را به هجای بلند تبدیل کند اما عکس این درست نیست مثلا سعدی در وزن:
UU/--UU/--UU/--UU-- این شعر را سرود است:
من ندانستم از که تو بی مهر و وفایی عهد نا بستن از آن به که ببندی و نپایی
اگر این شعر را تقطیع هجایی کنیم میبینیم که وزن مصراع اول و دوم شعر با -U-- (فاعلاتن)شروع شده وحال آنکه در اصل وزن UU-- (فعلاتن) بوده است.
این اختیار وزن بسیار رایج است، حتی ممکن است در تمام مصراع اول شعر نیز صورت بگیرد.
3) شاعر می تواند به جای دو هجای کوتاه میان مصرااع ،یک هجای بلند بیاورد یعنی شاعر به جای UU- (فعلن) میتواند -- (فع لن) بیاورد.
هر چه داری اگر به عشق دهی کافرم گر جوی زیان بینی
هَر-/چU/دا-/ری-/اَU/گر-/بU/عش-/قU/دَU/هی-
کا/ف/رم/گر/ج/وی/ز/یان/بی/نی
همان طور که ملاحظه می کنید علامت هجا های(د) و (ق) کوتاه هستند که طبق قاعده بلند تلفظ می شود.
4) قلب: شاعر به ضرورت وزن می تواند یک هجای بلند و یک هجای کوتاه کنار هم را جا به جا کند یعنی به جای (-U) می تواند (U-) بیاورد یا بر عکس. کاربرد این اختیارشاعری کم است و آن هم در (-UU-)(مفتعلن) و (U-U-)(مفاعلن) رخ می دهد:
کیست که پیغام من به شهر شروان برد یک سخن از من بدان مرد سخندان برد
کی-/ستU/کU/پی-/غا-/مU/من-/بU/شه- /رU/شر- /وان-/بU/رد-
یک/س/خ/نز/من/ب/دان/مر/د/س/خن/دان/ب/رد
همان طور که ملاحظه می کنید اصل وزن مفتعلن -UU- است که به مفاعلن U-U- تبدیل شده است.
کسب اطلاعات بیشتر می توانید به منابع زیر رجوع کنید:
وزن شعر فارسی دکتر تقی وحیدیان کامیار
کلمات کلیدی: