سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با کسى که روزى روى بدو آورده شریک شوید که او توانگرى را سزاوارتر است و روى آوردن بخت بر وى شایسته‏تر . [نهج البلاغه]
شعر و سخن از گل رازقی
 
آموزش عروض و قافیه

خاطرات خیس

شعر و ترانه و...

این موضوع از وبلاگ زیر منتقل شده با تشکر از نویسنده وبلاگ

http://www.brs-barzin.blogfa.com/post-1.aspx

آموزش عروض و قافیه به ساده ترین شکل

به نام خدا

مصوت و صامت

حرف ملفوظ بر دو گونه است: مصوت و صامت.

مصوت: زبان فارسی دارای سه مصوت کوتاه و سه مصوت بلند است. مصوت های کوتاه (= حرکات عبارتند از:   َ    ِ   ُ مثلاً در کلمات « سَر » , « دِل » , « پُل » , حرکات حرف هستند اما در خط فارسی به صورت اِعراب رو یا زیر حرف قرار می گیرند و بعد از آن تلفظ می شوند, مثلاً در کلمه ی « دِل » که به صورت « د ِ ل » به تلفظ در می آید.)

مصوت های بلند عبارت است از « و » , « ا » , « ی » مثلاً در واژه های « کو » , « پا » ,« سی » .

ـ علامت « و » در خط فارسی نماینده ی سه حرف ملفوظ است. مثلاً در واژه های « تو » , « سود » ,« وجد ». به علاوه در کلمه ای مثل « نو » (ن +  ُ + و ) نماینده ی دو حرف ملفوظ است. علامت « ی » نیز نماینده ی دو حرف ملفوظ متفاوت است. مثلاً در واژه های « سی » که مصوت بلند است و « وی » که صامت است.

صامت: زبان فارسی دارای 23 صامت است:

ء (= ع) , ب , پ , ت (= ط) , ج , چ , خ , د , ر , ز (= ذ, ظ, ض) , ژ , س (= ث, ص) , ش , غ (= ق) , ف , ک ,   گ , ل , م, ن , و (در اول کلمه ی « وجد » ) , هـ (= ح) , ی (در اول کلمه ی « یاد »)

 

هجا

هجا (بخش) یک واحد گفتار است که با هر ضربه ی هوای ریه به بیرون رانده می شود.

 

انواع هجا

در وزن شعر, هجاهای فارسی از نظر امتداد (تعداد حروف) سه نوع اند: کوتاه , بلند , کشیده:

1ـ هجای کوتاه: که دارای دو حرف است با علامت U مانند کلمات نَ (نه), تُ (تو).

2ـ هجای بلند: که دارای سه حرف است با علامت ـ مانند کلمات سر, پا.

3ـ هجای کشیده: که دارای چهار یا پنج حرف است با علامت ـ U مانند کلمات نرم, سرد, پارس و کاشت.

هر هجای کشیده معادل است با یک هجای بلند و یک هجای کوتاه. یعنی سه حرف اول برابر یک هجای بلند و یک یا دو حرف بعد معادل یک هجای کوتاه است. مثل واژه های:

نَََر م       سَر د

ـ  U      ـ  U

 

راهنمای جدول

( ا . م . پ ) = آغاز . میان . پایان  مصراع قرار می گیرد        

( ف ا ) = فقط آخر مصراع      

( غ ا ) = غیر آخر

 

 جدول ارکان عروضی

 جدول ارکان عروضی

یک هجایی

دو هجایی

سه هجایی

چهار هجایی

فَع ← ـ

  ( ف ا)

U  فَعَل← ـ

    ( ف ا )

فَعِلُن ← U U ـ

   ( ا . م . پ )

فَعِلاتُ ← U U ـ U

     ( غ ا )

 

فَع لُن ←  ـ ـ

  ( ا . م . پ

    - -U← فَعولُن

   ( ا . م . پ )

U U  فَعِلاتن ← ـ ـ

       ( ا . م . پ )

 

فاعِلُن ← ـ U ـ

   ( ا . م . پ )

مُفتعِل ← ـ U ـ

 ( غ ا )

مفعولُ ← ـ ـ U

       ( غ ا )   

مُفتعِلُن ← ـ U U ـ

 ( ا . م . پ )

مفعولُن ← ـ ـ ـ

     ( ا . م . پ )

مَفاعِلُ ← U ـ U U

 ( غ ا )

 

مَفاعِلُن ← U ـ U ـ

     ( ا . م . پ )

مَفاعیلُ ← U ـ ـ U

  ( غ ا )

مَفاعیلُن ← U ـ ـ ـ

    ( ا . م . پ )

فاعِلاتُ ← ـ U ـ U

  ( غ ا )

فاعِلاتُن ← ـ U ـ ـ

     ( ا . م . پ )

مُستفعِلُ ← ـ ـ U U

  ( غ ا )

مُستفعِلُن ← ـ ـ U ـ

     ( ا . م . پ )

 

 

آموزش عروض و قافیه

 

هر ( U - - - ) یک رکن است.

ارکان به سه شکل است.

ترکیب ساده: فعولن فعولن فعولن فعولن

ترکیب همگون: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن

ترکیب ناهمگون: مفعول مفاعلن مفاعیلن فع

مفعولُ ـ فعلاتُ ـ فاعلاتُ ـ مفاعیلُ و تمام ارکانی که آخر آنها باشد در آخر نمی آیند. زیرا - - U   ,  U U -  U  هیچ گاه آخر نمی آیند.

 

چند قاعده برای تقطیع:

1/ در هنگام تقطیع, هجای سه حرفی را به یک هجای دو حرفی تقسیم می کنیم:  کار = کا , ر

 

2/ در هنگام تقطیع, از هجای چهار حرفی, حرف چهارم را افکنده, سپس هجای سه حرفی باقیمانده را مطابق قاعده ی (1) به یک هجای دو حرفی و یک هجای یک حرفی تقسیم می کنیم: دوست دوس دو , س

 

3/ در آخر مصراع هجای سه حرفی و چهار حرفی به دو هجا تقسیم نمی شود بلکه با همان شکل, یک هجای دو حرفی محسوب می گردد.

 

4/ در هجای سه حرفی اگر حرف دوم, مصوت بلند و حرف سوم (ن) ساکن باشد, مصوت بلند را به مصوت کوتاه تبدیل می کنیم ( می توان به جای تبدیل مصوت بلند به مصوت کوتاه (ن) را حذف کرد). مانند: جان جُن  /   چون چُن /   زین زِن   یا   جان جا  و... (حذف نون)

اما به ندرت اتفاق می افتد که باید مطابق بند (1) عمل گردد.

مانند: قامت آزاده را ز راه تملق/ پیش فرومایگان ( فـُ  رو  ما  ی  گا  ن ) (U - - U - U )خم نتوان کرد.

 

5/ حروف مشدد را دو حرف باید به حساب آورد. مانند: معطّر مـُ    عطـ   طر     (U - -  )

 

6/ گاهی به جای دو هجای کوتاه (U U ) یک هجای بلند قرار می گیرد. مانند: گردم (- -)  =    گر  د  م   ( - U U ) /  دانا (- -) = دا  نـ  ا (- U U ) / ستمکاران (U- -  -) = سـ  تم کا  ر  ان (U - - U U )

 

7/ ( ـه , ه ) در کلماتی مانند « دانه » و « بهره » حرف نیست بلکه نماد کسره یا مصوت کوتاه ( ِ ) است و در تقطیع به حساب نمی آید مگر در آخر مصراع که آن را یک صامت ساکن می انگاریم.

مانند: گشته (- U ) / همه (U  U ) / شده (U  U )

 

8/ همزه ای که بر روی ( ـه و ه نماد کسره ) نوشته می شود (ی) مکسور است و خود به تنهایی یک هجای کوتاه محسوب می شود. مانند: گفتة = گفـ   تِ    ی

 

9/ حرف عطف (واو) بیشتر ضمه تلفظ می شود و در تقطیع, حرفی مستقل به شمار نمی رود. اما اگر پیش از آن مصوت باشد ( وُ ) خوانده می شود. مانند: تکیه بر تقوا و دانش تقوا  وُ  دانش

 

10/ ( و ) در کلماتی نظیر ( تو, خورشید, خود) نماد ضمه است نه حرفی مستقل. ولی در آخر مصراع, آن را ( واو ساکن ), صامت می شماریم. مانند: تاب بنفشه می دهد طره ی مشک سای تو ( واو در « تو » ساکن تلفظ می شود.

 

11/ ( و ) در کلماتی نظیر (خویش, خواندن, خواهش) در تقطیع به حساب نمی آید. زیرا عروض مبتنی بر تلفظ است نه کتابت. مانند: خویش = خیش

 

12/ ( آ ) اگر مستقل تلفظ شود, برابر است با ( عا ) و یک هجای بلند است. مانند: آجل = عاجل 

اما گاهی با حرف ساکن پیش از خود پیوسته تلفظ می شود و در این صورت تنها ارزش یک مصوت بلند دارد.

مانند: آدم آورد = آدماورد

 

13/ همزه ی اول کلمه که به شکل (الف) نوشته می شود, گاه مستقل به تلفظ در می آید. مانند: دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما = دو  ش  اَز  -  U -  / و گاه با حرف ساکن پیش از خود پیوسته تلفظ می گردد. مانند: یاران طریقت بعد از این تدبیر ما = بعدَزین   -   U -

 

14/ در کلماتی که آخرشان به کسره ( ِ ) , ضمه ( ُ ) و نماد کسره یا ضمه ( ـه , ه , و ) ختم شود, گاهی کسره یا ضمه از حد معمول یک مصوت کوتاه کشیده تر تلفظ می شود. در این صورت هجای کوتاه را بلند به شمار         می آوریم. مانند: شبِ تاریک و بیمِ موج و... / از نیِ کلک همه قند / تو بمان ای آنکه چون تو (واو دومین تو ساکن تلفظ شود)

 

15/ اگر مصوت بلند (ی) در وسط و آخر کلمات به مصوت کوتاه یا بلند دیگری متصل شود, به صامت پیش از آن کسره می دهیم و (ی) مصوت بلند را به (ی) صامت تبدیل می کنیم.

مانند: خیابان = خِیابان  /  ساقی = ساقِی / بیا = بِیا  /  روزی = روزِی  /  سیه = سِیه  / تعبیه   = تعبِیه

 

16/ مصوت بلند (و) گاهی کوتاه تر از حد معمولِ یک مصوت بلند تلفظ می شود و بنابراین یک مصوت کوتاه به حساب می آید (مانند قاعده ی 10). مثال: آهویی = آهُویی  /  سوی = سُوی  /  ابرویت = ابرُویت

 

17/ عبارات عربی را چنان که خوانده می شود تقطیع می کنیم نه بدان گونه که نوشته می شود.

مانند: الا یا ایها الساقی... = اَ  لا  یا  اَی  ی  هَس  سا  قی  اَ  دِر  کأ  سن  و  نا  ول  ها   

یا: فی الفَلِواتِ = فِل  فـَ  لـِ  وا  تی

 

18/ بعضی از مصراع های دارای وزن (ساده ی دو رکنی کامل یا چهار رکی کامل) و (همگون کامل) را می توان به دو مصراع کوچکتر (= دو رکنی دو مصراع یک رکنی؛ چهار رکنی دو مصراع دو رکنی) تقسیم کرد. این نکته حائز اهمیت است که پایان هر یک از این مصراع های کوچکتر نیز همانند پایان مصراع معمولی است. یعنی اگر آخرین هجای آنها یک حرفی, سه حرفی یا چهار حرفی باشد, باید دو حرفی انگاشته شود.

مانند: برگ درختان سبز در نظر هوشیار /  آغاز عالم غلغله پایان عالم زلزله / عشقی و شکری با گِله آرام با زلزالها

 

19/ (مفتعلن) و (مفاعلن) می توانند در بسیاری از موارد به جای هم بنشینند, بی آنکه آهنگ و وزن شعر مختل شود.

مفتعلن به جای مفعالن بهار شد بهار شد وطن چو لاله زار شد / تا که شمارد این همه لاله ی بی شمار را مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن

مفاعلن به جای مفتعلن   مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفاعلن

 

20/ هرگاه اولین رکن مصراعی (فعلاتن) باشد می تواند به جای آن (فاعلاتن) بیاید. ولی عکس آن جایز نیست.

فعلاتن فعلاتن فعلن   فاعلاتن فعلاتن فعلن

 

21/ هرگاه آخرین رکن مصراعی (فَعِلن) باشد, می توان به جای آن (فع لن) آورد.

مانند: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن

بنابراین دو قاعده اگر اول مصراع فعلاتن و آخر آن فعلن باشد بیت ممکن است به چهار احتمال تقطیع شود.

مثالی چند برای دو قاعده ی (20 و 21) : لب شیرین گشود و با من گفت / وز شکرخنده ریخت آب از قند فعلاتن (= فاعلاتن) مفاعلن فعلن (= فع لن)

 

22/ در برخی از مصراع ها و ابیات گاه چنان پیش می آید که با تغییر جای «تکیه» می توان آن مصراع یا بیت را به دو یا چند وزن خواند. وزن اصلی مصراع یا بیت « دو وزنی » را باید از وزن بقیه ی مصراع ها یا بیتها تعیین کرد.

مانند:

ـ ای مه رخشان شب افروز من (1: مفتعلن مفتعلن مفتعل / 2: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن)

ـ ای ز عکس رخ تو آینه ماه (1: فعلاتن مفاعلن فعلن / 2: فاعلاتن مفاعلن فعلن / 3: فعلاتن (= فاعلاتن) فعلاتن فعلن)

ـ در مصراع اول بیت زیر می توان با افزودن یک حرف تغییر آهنگ ایجاد کرد:

لب بر لب نی بر سنگی نشستم/ سر کرد نی با من نوای کوهساران مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع

لب بر لب نی بر سر سنگی بـ + نشستم مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیل

 

 

مراحل تقطیع:

 

1/ درست و روان خواندن شعر با رعایت اصول دکلماسیون و حذف آنچه در خط هست ولی تلفظ نمی شود.

2/ هجا هجا خواندن تمام ابیات بر اساس تلفظ نه کتابت (مثل بخش کردن کلمات در کلاس های ابتدایی).

3/ هجا هجا نوشتن مصراع اول و سپس هجا هجا نوشتن مصراع دوم در زیر مصراع اول به گونه ای که هجاهای مصراع دوم به ترتیب دقیقاً در زیر هجاهای مصراع اول قرار گیرد.

4/ قرار دادن علائم هجایی کوتاه و بلند (U , ـ ) در زیر هجاها

5/ گروه بندی هجاها (بنا به توالی و تکرار: دوتا دوتا ـ چهارتا چهارتا ـ سه تا سه تا ـ پنج تا پنج تا ـ هفت تا هفت تا

 ـ هشت تا هشت تا)

6/ اگر مصراع دارای دو گروه هفت تایی یا هشت تایی باشد, هر گروه آن مجدداً به دو گروه (3 و 4 یا 4 و 3)  و (4 و 4) تقسیم می شود.

7/ اگر هجاهای کوتاه و بلند پراکنده باشد نه مرتب و مکرر, بیت دارای وزن ناهمگون است. در این صورت بندهای  5 و 6 قابل اجرا نیست. می توان به وسیله ی حفظ اوزان ناهمگون, وزن را بر بیت عرضه کرد و گروه بندی مناسب را انجا داد. (ناگفته نماند که این روش پس از آموخته شدن کامل ذهن با اوزان, در مورد تمام وزن ها به کار گرفته  می شود).

8/ گذاشتن معادل برای گروه های هجایی مطابق جدول ارکان عروضی (مثل U ـ ـ = فعولن).

9/ تعیین نام وزن شعر= کجایید ای شهیدان خدایی مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل (فعولن) وزن ساده ی مفاعیلن سه رکنی ناقص

مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن وزن همگون مفعول مفاعیلن کامل « دوری»

 

برای یادگیری تخصصی تر و کامل تر می توانید از کتاب « قافیه و عروض» دوره ی پیش دانشگاهی رشته ی علوم انسانی هم استفاده کنید. به عنوان کتاب کار نیز می توانید از کتاب هندسه ی شعر تالیف استاد سعید عنبرستانی / انتشارات قلم چی استفاده کنید.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محمد 91/3/10:: 6:15 عصر     |